پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
ســردیــارون بـخـتـیـاری
نوشته شده در تاريخ برچسب: شهر , من, (مسجد , سلیمان), گم , شده , است!, توسط عــلــی چراغیان |

ستایش یزدان پاک را و درود به روان پاک برگزیدگانش

 شهر من(مسجد سلیمان) گم شده است!

نگارنده :رویا شینی غلامپور

 

 

خوزستان گهواره تمدن ایران زمین

به دنبال آن می گردم؟! نه ! جایش را می دانم اما هویتش فراموش شده است...

در پس کوچه های تاریخ سرک میکشم تا شاید رد پایی از آن بیابم افسوس!! چه سود که تاریخ گاهی تنها ویرانه ای از آن به جا می گذارد.گامهایم را روی خاکی میگذارم که ذره ذره اش مقدس است..

ایران من! سرزمینم است، من در گوشه ای از آن ایستاده ام که از دیر باز به آن پارسوماش می گفتند! می دانم کمتر کسی آن را میشناسد،جایی که اولین ها در آن زیاد رخ داده است! ولی افسوس که باز هم با نامش آشنایی ندارید، من یک ایرانی ام، وطنم اینجاست ، بوسه بر خاکش میزنم که شاهد تمام تاریخ است..

 

من یک بختیاری ام ! از تیره هفت لَنگ! چشمانتان را ببندید تا باهم سفری به دل تاریخ داشته باشیم ، آنجا که مردمان ساده و سختکوشش برای کشورشان جان دادند و باز هم افتخار کنیم که میهنمان ایران است...

 به سنگ هایی نگاه میکنم که محکم و استوار روی هم به بلندای یک دیوار ایستاده اند تا مبادا زمان یاد آن ها را ویران کند . دیوارهای نیمه سنگی , شاید برای شما معنایی نداشته باشد اما وقتی در میانشان قدم میزنی احساس شادی و لذت و غرور سراسر وجودت را میگیرد ؛ مگر میشود ایرانی بود و از دانستن تاریخ با داستانها,   پهلوانها ودلاوریهایشان لذت نبرد؟ در اینجا , شما چیزی جز ویرانه و دیوارهای سنگی نمی بینید اما من اینجا آتشکده ای خاموش را میبینم که گرچه اکنون زنده نیست اما آتشش همیشه در دل ماست.. آتشکده ای که ، نامش خلاف نامهای رایج است و اسمش را به یادگار به شهرش داده است.

 

آتشکده سرمسجد!

اینجا مسجدسلیمان است جایی که زمانی آن راپارسوماش و اَنشان می خواندند.جایی که زادگاه بزرگ مردانی چون سردار اسعد بختیاری , سردار بهادر بختیاری و ... بوده است. شاید به شوند قرار گرفتن درآب و هوای گرم خوزستان  همیشه میزبان خوبی برای پذیرایی از مهمانانش نباشد اما بهار و زمستان دل انگیزی دارد. از قرون وسطی به آن تُلغُر و تا آغاز فعالیتهای اکتشافی صنعت نفت به آن جهانگیری می گفتند و با حفر چاه شماره یک به میدان نفتون تغییر نام داد.سپس به آن اَنشان نام نهادند .(انشان مذکور در کتیبه معروف کوروش بزرگ باید همین حدود باشد که نیای کوروش پس از گروگان گرفتن پسر پادشاه عیلام – آشور بانیپال- به این اقامتگاه رفته است که با شوش بیش از 60 کیلومتر فاصله ندارد.)

پرفسور گیرشمن باستان شناس و ایران شناس معروف فرانسوی برای پنجمین بار برنامه حفاری علمی خود را در ایوان مقدس سرمسجد انجام داد و آنچه که در ذیل میخوانید ترجمه ای از نوشته ایشان است:

با دقت و پژوهش  بسیار به وجود آتشکده ای از عهد هخامنشیان پی بردم. این محراب که متعلق به قرن هفتم تا هشتم قبل از میلاد است ، شامل یک سکو به اندازه 20×25 پا (در کتاب نگرشی بر ایل بختیاری و طایفه شهنی نگارش داریوش شینی آمده 20×25 متر) می باشد.این محراب با سنگهای بزرگ بر روی یک بر آمدگی مشرف بر دره ای که 15پا  از آن فاصله دارد بنا شده است.از بخش شرقی محراب که شامل آتشکده بوده برای عبادت ایرانیان استفاده می شده است.در قسمت غربی آتشکده سه معبد دیگر نیز ساخته شده که یکی به هراکلیوس ، دیگری به خدایی مجهول و سومین و بزرگترین به آتنا  اختصاص داده شده است.

یک پلکان به عرض 25 متر مومنان را به روی صفحه نزدیک محل مقدس هدایت می کند و از آنجا که در پایان مراسم نمی بایست از همان راه که آمده اند باز گردند یک پلکان دیگر در گوشه دیگر یال شرقی برای پایین رفتن ساخته اند.امروز هم زنان روستاهای اطراف بر بالای سکوی آتشکده سرمسجد رفته یا درون اتاق زیر زمین که جای نگهداری آتش بوده شمع می افروزند و حاجت طلب می کنند. این سرنوشت مقدس مسجد سلیمان همواره ملازم آن منطقه بوده است پس از صدها سال که این آتشکده اخیر در خدمت آیین مزدا بوده است و آتشگاهش محل آمدوشد مومنان زرتشتی بود با آمدن مسلمانان به یکباره ویران و متروک شد!!!اما یاد این پایگاه مقدس همچنان برجاست و به همین مناسبت آنجا را تا به امروز مسجد سلیمان نامیده اند.(مردم دوران مقارن قرون وسطی هرگاه به ساختمان بزرگ بر می خوردند که از گذشته آن به درستی آگاهی نداشتند آن را به سلیمان یا اجنه نسبت می دادند.)

 

 

 

پارسوماش واژه ای است کمابیش بین مردم مسجد سلیمان (بیشتر افراد کهن سال) رواج دارد . پارسوماش از قوم پارس یا پارسه که از نژاد آریایی بودند و برای اولین بار در این شهر اسکان دایمی یافتند که به آن ( پارسوا ) می گفتند و چون قوم سیماش قبلا در این جا ساکن بود به مسجد سلیمان پارسوماش هم نام دادند.طلوع دوباره این نخستین شهر پارسیان با فوران چاه شماره یک خاورمیانه در سال 1287 خورشیدی (1908 م) و فعالیت شرکت نفت دارسی آغاز شد که فصل جدیدی در حیات سیاسی – اجتماعی – اقتصادی کشورمان بوجود آورد.چاه های نفت یکی پس از دیگری حفر گردید که جمعا 316 حلقه چاه نفت به بهره برداری رسید.این رشد اقتصادی باعث شد که مقامات خارجی – داخلی زیادی رو به سوی این شهر آورند و اولین خط راه آهن خاورمیانه – اولین کارخانه تقطیر و برق خاورمیانه – اولین جاده ارتباطی – اولین خیابان آسفالت – نخستین مسکن مدرن – نخستین بیمارستان مدرن و مجهز خاورمیانه – نخستین لوله کشی آب و گاز خاورمیانه – اولین فرودگاه و...در آن بوجود آمد.

با این همه "نخستین " ولی از آن چیزی جز یک نام نمی دانیم! که انگلیسی ها به شوند سختی تلفظ آن را با نام M.I.S  مخفف   (Management – Information – System) می شناسند. پشت هر ماشین , کتاب ویا لباس اگر این نام را دیدید بدانید به همان معنای مسجد سلیمان است!بختیاری ها , ساکنان اصلی مسجد سلیمان هستند وآن طور که در کتیبه ها و از سنگ نوشته های بدست آمده پیداست , سابقه پیدایش این ایل1   بزرگ را به زمان پادشاهی کوروش بزرگ هخامنشی نسبت می دهند. برخی بر این عقیده اند که اینان در منطقه ای که به آن باختر تاریخی می گفتند به سر می بردند سپس به مرور زمان نام این قوم (ساکن درمسجد سلیمان ) بختیاری نام گرفت.(بخت آر نام محلی است که کم کم مبدل به بختیار شده است.)

ایل بختیاری به دو طایفه هفت لَنگ و چهار لنگ تقسیم میشود که زیر شاخه های زیادی دارد.لَنگ در اینجا به چم راس گوسفند، شتر ، گاو  می باشد که خدایان و کلانتران ایل در گردهم آیی مقرر کردند که آن بختیاری هایی که مادیان بیشتر و مراتع بیشتری دارند مالیات بیشتری بپردازند و آن که کمتر دارد کمتر(7>4) .

با توجه به کشفیات موجود از قبیل وجود  ساختمان ها  , مسکوکات و اشیاء فلزی از ادوار گذشته به خوبی نشان داده می شود که در دوره پیش از اسلام تا تسلط اعراب این منطقه دارای فرهنگ و سوابق درخشان تاریخی بوده است.این مردم ایرانی الاصل از هرگونه آمیزش و اختلاط با نژاد های غیر ایرانی خود را مصون نگه میداشته اند. با آنها اگر هم کلام شوی شیرینی خاصی در زبانشان است زبانی که پس از حمله اعراب به ایران دستخوش دگرگونی های کوچکی شد! گویششان تقریبا پهلویست آنطور که فردوسی بزرگ گوید: زبان کیان پهلوی بوده است.

 آثار تاریخی

شواهد و مدارک تاریخی  زیادی دال بر این است که این شهر دارای آتشکده های فراوان بوده که تنها آتشکده  سرمسجد ، برد نشانده و تخت گاه از بین بقیه , که متروک و ویران شده اند باقی مانده اند.

برد نشانده (قدیمی ترین عبادتگاه ایرانیان)

هیئت باستانشناسی فرانسه در بهار سال 1342 شمسی در "برد نشانده" که در 23 کیلومتری شمال مسجد سلیمان قرار دارد آتشکده ای را شناسایی کردند . معبد در 25 کیلومتری محلی که پلکانی به سطح بالای کوه هدایت می کند واقع شده  و عبارت  از یک پایه مربع 5متری است که از سنگهای بزرگ بنا شده.حدود 700 متر طول و2500 متر عرض دارد. این محوطه  شامل 3قسمت می باشد : 1- کاخ محل اقامت بزرگان 2- تختگاه مقدس یا نیایشگاه (در شرق ) 3- یک قصبه در شمال.ساختمان آن متعلق به دوره پارس ها و هخامنشیان است و نقوش بر جسته روی آن به عهد اشکانی بر می گردد.اشیایی چند که هنگام حفاری بدست آمد ، نشان می دهد که پایه اصلی در دوره هخامنشی ساخته شده ، از این رو این باستانی ترین عبادتگاه کیش دیرین ایرانیان است.کشف یک عبادتگاه در هوای آزاد که متعلق به 25 قرن پیش باشد موفقیت جالبیست برای آشنایی به گذشته ایران. معنی نام محل "سنگ برجسته " است. زیرا بَرد به زبان بختیاری به چم سنگ است.در نزدیکی سطح برد نشانده , قدیمی ترین استخر ایرانیان قرار دارد که این محل را "شهر استخر" می نامیدند.برد نشانده دارای سه رشته پلکان است .همچنین مجسمه هراکلیوس (خدای قهرمان) به ارتفاع 2متر در حالی که شیر نئومه را خفه میکند در این آتشکده از دل خاک بیرون آورده شده است.

 

قلعه بَردی

قلعه بردی (قلعه سنگی ) اولین اقامتگاه دایمی و زادگاه اصلی کوروش بزرگ هخامنشی است.این ساختمان در زمان ایلامی ها بنا گردید.دیوارهایی به بلندی 30 فوت دارد و مشرف به نهری است که اطرافش را درختان بلندی فرا گرفته است.این بنای باستانی در نزدیکی قلعه ریت (لیت) قرار گرفته و از سنگ های بزرگ بدون ملاط ساخته شده . از دیگر سو در کنار دره قرار گرفته و دارای آسیاب زمستانی می باشد که تنها دیوارهای آن سالم بجا مانده اند.

 

 

چرا پس از آن همه تاریخ پر افتخار مسجد سلیمان این گونه مورد بی مهری واقع شد؟ سیمایش پراز حرف های نگفته است و سکوت سنگینی بر آن حکمفرماست .مارا چه میشود با خاک ایرانمان؟اندوهی بزرگ بر دلم نشسته به یاد فردوسی بزرگ و یعقوب لیث صفاری (که روانشان شاد باد ) افتادم  که سروده :

     بسی رنج بردم در این سال سی                                         عجم زنده کردم بدین پارسی

 این وظیفه هر پارسی زبان و ایرانی نژادی است که تاریخ کشورش را زنده نگاه دارد. و این سرودی است که سکوت این شهر آن را می سُراید :

سالها مشعل ما پیشرو دنیا بود                                         چشم دنیا همه روشن به چراغ ما بود

استاد شهریار (چکامه ای که برای مسجد سلیمان سروده)    

    

 

 


نظرات شما عزیزان:

nazanin
ساعت8:20---21 ارديبهشت 1391


حسن عیدی وندی
ساعت14:41---7 اسفند 1390
خواهرم رویا شینی غلامپور دستت درد نکنه خدا قوتت بده خیلی خیلی عالی
بود. نویسنده نباید با تردید و نقل قول مطالب را بیان کند باید همچون برد نشونده محکم استوار دلیل خود باشد.


امير
ساعت12:03---10 دی 1389
از تلاش و زحمات شما كمال تشكر را داريم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.